بنویس

جملات زیبا، توصیفات جدید ، شخصیت پردازی‌های جذاب و صحنه سازی‌ها ماهرانه از کتاب‌هایی که خوانده‌ام

بنویس

جملات زیبا، توصیفات جدید ، شخصیت پردازی‌های جذاب و صحنه سازی‌ها ماهرانه از کتاب‌هایی که خوانده‌ام

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیدار» ثبت شده است

معرفی کوتاه:

این کتاب مجموعه سه داستان کوتاه و بلند از نویسنده قهّار و خوش قلم ایران است. داستان‌های کجا میری ننه امرو؟ ؛ دیدار و بازگشت. انتشارات معین این کتاب را به چاپ رسانده است.

جملاتی زیبا از کتاب:

چراغ راهنمایی چقدر طول کشیده بود هووف! یک لحظه فکر کرده بود که پاهاش مثل دو بادنجان پخته، تو چرم داغ کفش‌ها ورم کرده است . بوق، بوق، بوق! (شروع داستان دیدار ص۴۹)

سواری، خلوت اتوبوس را و خلوت سه‌راهی را آشفته می‌کند. زنی بیدار می‌شود، شیشه پنجره را پس می‌کشد. مردی، خواب زده غُر می‌زند. زن شیشه را می‌بندد. صدای اتوبوس جان می‌گیرد. کنار جاده، ردیف درختان سیاهی می‌زند. (داستان دیدار ص۷۱)

باغ حاج تقی سرشار از عطر سبزه بود. عطر نخل، طلع نخل ، شبدر درو شده و جالیزهای گرمک و بته‌های گسترده دستنبو و طعم کال خیار. تلمبه می‌کوفت و آب کف می‌کرد. ( داستان دیدار ص۷۲)

مطالب بیشتر:

حماسه تپه برهانی / سیدحمیدرضا طالقانی

یحیی و یاکریم / محمدرضا شرفی خبوشان

جزء از کل /  استیو تولتز

 

رضا کشمیری