معرفی کوتاه:
تجربیّات دوندهای حرفهای که از قضا نویسندهای حرفهای هم هست. نویسنده به قول خودش بیش از ربع قرن هر روز دویده است. اراده و پشتکار و قدرت بدنی او باعث شده بارها در مسابقات دوی ماراتن شرکت کند و نتیجههای خوبی کسب کند. نکات رمان نویسی که نویسنده در قالب خاطرات مطرح میکند، خیلی قابل استفاده است. این کتاب با ترجمه یحیی ویسی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
جملات و نکاتی مهم از کتاب:
اوایل که همسایهها مرا حین دویدن میدیدند کمی دستپاچه میشدم مانند اولین باری که عنوان رماننویس را در یک پرانتز بعد از نام خودم دیدم. (ص۵۱)
در سمت چپ، ردیفی از کوههای نخراشیده و لخت و عور دیده میشود. چه کسی قادر به خلق چنین پدیدههایی است؟ در سمت راست نیز تا چشم کار میکند باغ زیتون است. ولی انگار غبار سفید بر همه چیز نشسته است. باد سهمگین دریایی دستبردار نیست. این باد چه مرگش است؟ (ص۷۳)
همیشه در مصاحبهها از من میپرسند: مهمترین قابلیّت که یک رماننویس باید از آن برخوردار باشد، چیست؟ خب، مسلم است: استعداد...
دومین قابلیّت: تمرکز- یعنی همان توانایی معطوف ساختن تمامی استعدادهای محدود خود بر امور اساسی در لحظه...
قابلیّت مهم بعدی برای یک رماننویس، استمرار و پایداری است... (ص۸۴)
تا به خود بیایم یخی قطور سرتاسر رودخانه را پوشانده و قایقها غیب شدهاند... برگی بر درختان باقی نمیماند و شاخههای باریک آنها در باد بر تن هم شلاق میکشند و مثل استخوانهای خشک صدا میدهند. (ص۹۴)
مطالب بیشتر: