گذر از رنجها – تولستوی
رنگ صورتش سرخ می شد و سینه پرموی خود را از لای چاک پیراهن میخاراند.
غباری آهک گونه چون ابری ضخیم روی خورشید را نهان کرده و در آسمان شهر خیمه زده بود.
از شیشه های آن قطره های آب فرو می غلتیدند.
مطالب بیشتر:
گذر از رنجها – تولستوی
رنگ صورتش سرخ می شد و سینه پرموی خود را از لای چاک پیراهن میخاراند.
غباری آهک گونه چون ابری ضخیم روی خورشید را نهان کرده و در آسمان شهر خیمه زده بود.
از شیشه های آن قطره های آب فرو می غلتیدند.
مطالب بیشتر: