بنویس

جملات زیبا، توصیفات جدید ، شخصیت پردازی‌های جذاب و صحنه سازی‌ها ماهرانه از کتاب‌هایی که خوانده‌ام

بنویس

جملات زیبا، توصیفات جدید ، شخصیت پردازی‌های جذاب و صحنه سازی‌ها ماهرانه از کتاب‌هایی که خوانده‌ام

آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمدحسن شهسواری» ثبت شده است

معرفی کوتاه:

این کتاب حاوی چهار داستان کوتاه است که در ۱۶۰ صفحه توسط نشر افق به چاپ رسیده است. داستان اولش به نام آمرزش بسیار عالی و پرکشش است. نشر چشمه هم این کتاب را به چاپ سوم رسانده است.

جملاتی از کتاب:

سلماسی قهقه زد. مرد بیرون رفت. حسین هم با سلماسی دست داد و از اتاق زدند بیرون. تو راهرو، حسین با آرنج زد به پهلوی مرتضی و گفت: « کرّه بز! تو هم راه افتادی!» (ص۱۲)

مرتضی دست‌هایش را همراه کیم‌ها بالا آورد. بعد چشمش به روی میز سنگی افتاد. جلوی هر کدام یک فنجان شیرکاکائو بود که بخار ملایمی از آن بلند می‌شد. مرتضی دقت کرد؛ پنج لیوان. پسر ژاکت قرمز به جوان نگاه کرد ... (ص۳۳)

هنوز نوجوان وسط کوپه ایستاده بود که در به شدت زده شد. لحظه‌ای دور و بر را نگاه کرد. خم شد و جوراب داریوش را از پایش درآورد، روی زخم سرش فشار داد و بعد صورتش را پاک کرد؛ اما کافی نبود. خم شد و یک بطری آب معدنی برداشت و روی صورتش ریخت. (ص۱۰۳)

مطالب بیشتر:

شب حنظله ها / رضا کشمیری

همه سیزده سالگی‌ام / گلستان جعفریان

رضا کشمیری

معرفی کوتاه:

چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم! جمله‌ای قابل توجه در روی جلد کتاب است. و داخلش بیش از هر چیزی پایبند به این جمله. این کتاب ۷۲۱ صفحه‌ای تا کنون پنج بار توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. اولین عبارتی که در کتاب نوشته شده ، سخت تکان دهنده است: « اگر استعداد نداشته باشید، خودتان را بکشید هم نویسنده نخواهید شد؛ اما اگر استعداد داشته باشید، فقط باید خودتان را بکشید تا نویسنده شوید. »

نکات مهم و قابل توجه از کتاب:

نویسنده ابتدا باید استعداد داشته باشد، بعد پشتکار و در انتها توان مدیریت افسردگی. افسردگی در سه مرحله به نویسنده هجوم می‌آورد: ابتدا زمان نوشتن و تمام کردن رمان، دوم هنگام ارائه به ناشر و رد شدن‌هایی پی‌درپی، سوم در زمان چاپ اثر و بی‌توجهی مخاطبان و منتقدان. (ص۸۴)

هر داستان جدالی است بین تغییر و باورپذیری. باورپذیرها معمولا با تغییرات کم همراه هستند و تغییرات زیاد معمولا باورناپذیرند. جذابیّت نقطه‌ی اتصال بیشترین میزان تغییر و باورپذیری است. (ص۱۰۴)

آشنازدایی مهمترین وظیفه‌ی ادبیات است که مهم‌ترین جلوه‌ی آن در زبان است. نزدیک به نوددرصد از رمان‌ها با دو زاویه‌دید اول شخص و سوم شخص محدود به ذهن نوشته می‌شوند. (ص۱۱۹)

چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم / زویا پیرزاد

جزء از کل /  استیو تولتز

رضا کشمیری