دُن آرام / میخائیل شولوخوف / جلد سوم و چهارم
در طول حکومت هشتاد ساله ی شوروی «دن آرام» مهم ترین رمانی است که یک بلشویک نوشته است. هنگامی که آخرین جلد این رمان منتشر شد اهالی مسکو شبانه جلوی کتاب فروشی ها صف کشیدند ودر آن دوران میخائیل شولوخوف به قهرمان ملی شوروی تبدیل شده بود. اینگونه شد که دن آرام ، لقب بزرگترین رمان انقلابی قرن بیستم را به خود اختصاص داد.
جملاتی کاربردی و زیبا از کتاب:
پشهها در علفزار پردهای از ململ کشیده بودند. وزوز تنک لرزانشان دم به دم بیشتر میشد. ص ۹۶۰
کرورها پشه کورکورانه دور خودشان چرخک میزدند، تو چشم و چار و گوش و دماغ اسبها و سوارها میچپیدند.
اسبها جان به لب عطسه میزدند و مردها دست و بازو تکان میدادند، به خودشان پس گردنی میزدند و آتش به آتش سیگار دود میکردند.
بوی خاک داغ، بوی باروت توی دماغشان پیچیده بود.
گل و شل خشکیدهی دو طرف ردّ چرخ به بارانی که آمده بود شهادت میداد.
فلانی با پالتو تا گلو دکمه شده و صورت از سرما عین چغندر و ابروها و سبیل یخ بسته آمد تو. ص۱۱۱۵
گلولهها سوت میزد، تق و پوق میکرد و تختههای کف انبارها و چارچوب دروازهها را میپراند. ص۱۱۵۲
دندانهایشان تریک تریک به هم میخورد.
مطالب بیشتر: