دشت شقایق ها / محمد رضا بایرامی
معرفی کوتاه:
این کتاب یادداشت های یک سرباز وظیفه در دوران جنگ تحمیلی است از تاریخ چهار شنبه ۲۴ تیر ۶۶ تا شنبه ۲۹ اسفند ۶۶ . و کار را تمام میکند با این جمله: میروم تا ببینم بهار، در سرزمین شقایقها چگونه از راه میرسد.
انتشارات سوره مهر تا کنون یازده بار این کتاب را در ۱۳۸ صفحه چاپ کرده است.
طبیعت روز به روز زیباتر میشود. حالا همه جا پر از گلهای خودرو شده است. گلهای صدرنگ ، صورتی لطیف ، آبی تند ، بنفش خیال انگیز ، زرد رویایی ، سفید آرام بخش و ... از بینشان فقط شقایقهای وحشی و سرخ را به اسم میشناسم. که عجیب زیادند و خرمن خرمن ، اینجا و آنجا ، دیده میشوند. و من در پای هر کدامشان شهید عزیزی را میبینم، خفته در خاک. پس هر شقایق در نظر من پرچم سرخی است روییده ازخون و تا پرچم برپاست دل گرم است به تدوام کارزار.
قطار از نفس میافتد، حالا دارد مورچه سوار میرود.
دشت زیبایی خیره کنندهای پیدا کرده است؛ دشت هزار رنگ، هزار بو.
مطالعه بیشتر: